• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : بايد مسافر باشي!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

     سلام.

    شما چرا وبلاگتون تو بلاگفا نيست؟؟؟

    آخرين باري که اومدم اينجا فکر کنم آذر ماه بود

    گيم اور

    پاسخ

    سلام ... خوبيد؟ ... وا؟! چه لزومي داره توي بلاگفا باشم؟! ... خب پارسي بلاگ رو ترجيح ميدم! ... شما چرا وبلاگتون توي پارسي بلاگ نيست؟! :دي ... گيم اور!

    :دي

    به جاي فرودگاه رفتي توي فكر؟

    سليقه را برم!

    آخ! زدي توي هدف!

    مي دوني؟ من هيچ موقع توي بازي هاي كامپيوتري بازيگر قهاري نبودم!

    توي بكش بكش كه اصلا استعداد ندارم بحمدالله ... در حد همين توپ و اين بازي هاي بدون دغدغه و بدون استرس و سالم! يادم مياد وقتي توي بازي پرنس، اون پسره ي عاشق دلباخته ميفتاد توي تيغ ها و خوني ميشد و ميمرد خيلي عذاب مي كشيدم ...

    در راستاي همين مهم سالهاي اخير سريال هاي تلويزيون را نگاه نمي كردم ... تا پارسال كه سريال ها كمي تاقسمتي ابگوشتي ِ باكيفيت و رنگي رنگي شده و همه توش خوشند:دي

    جمله ي بايد مسافر باشي من را به ياد يكي از نوشته هاي دكتر شريعتي انداخت ... كه شعر بودا را تكرار مي كنه كه ميگه: همچون كرگدن تنها سفر كن ...

    از خانه ات ... از خانواده ات و از هر چيزي كه تعلق داري دل بكن و راهي سفر شو ... تنهاي تنها! البته من فقط توي دوره هاي خاصي كه به قول تو ادم بايد متمركز روي هدفش باشه تنها سفر كردن را-البته نه با اين شدت بودا- قبول دارم ...

    در اين زمينه مقدمه ي كتاب مائده هاي زميني آندره ژيد بيشتر الهام بخش هست برام ... وقتي كه ژيد -به زبان من- ميگه: وقتي اين كتاب را خواندي بندازش دور و برو ... خارج شو ... از اتاقت ... از خانه ات ... از فكرت ... مي خواستم كه اين كتاب حس رفتن را در تو برانگيزد!

    ...

    و يقينا به هرچه فكر كني به ان مي رسي ... براي من كه هميشه اينطور بوده ...

    آخي! اين كه شعر نجمه زارع است ... كاري به من نداره ... تازه يادته عنوان چه پستي بود؟ پست ِ دما... :دي

    عكست هم خيلي زيباست ... بوي نارنجش به مشامم مي رسه ...

    به ياد بهارنارنج هاي كازرون!

    پاسخ

    سلام ... واقعاً خوشم اومد و استفاده کردم گلم! ممنون! ... آهان راستي! من اون قدرام بازي بکش بکش نمي کردم که! اتفاقاً اگه توي يه بازي اي خون بپاشه و اين حرفا اصلاً روحيه شو ندارم! :دي اما اون بازي هايي که من مي کردم، آدما توش تميز مي مردن!! :پي :دي ... ضمناً به هر حال بايد بين روحيه ي لطيف و شاعرانه و اديبانه ي تو با روحيه ي خش برداشته ي من فرقي باشه يا نه؟! ;) ... بازم ممنون، خيلي قشنگ گفتي.. و من هم صحبت آندره ژيد بيشتر به دلم نشست!
    به نام الهه ي زيبايي ها
    سلام
    تا حالا اينقدر دقت نكرده بودم كه خيلييييييييييي قشنگ مي نويسيو موضوع ها رو خيليييييييييييي قشنگ بهم ربط ميدي و اينكه خيليييييييييييي قشنگ از يه حركت كوچيك مث همين بازي ه كامپوتري درس ميگيري و ازش استفاده ميكني براي زندگيه بهتر و عالي تر
    جدا ميگم استعدادت در اين زمينه بي نظيره
    مي دوني راز موفقيتم توي اون بازي ها چي بود؟ مي دوني چرا هيچ کس نمي تونست روي دستم بلند بشه؟!
    چون هدفم برام عزيز بود! چون از سختي هايي که سر راهش بود نمي ترسيدم که هيچ، تازه لذت هم مي بردم!
    اون موزيک هاي قشنگ هم روحم رو نوازش مي داد.
    اينو خيلي تپل اومدي...واقعا همينطوره...و اين ديدت نسبت به زندگي قابل تحسينه.
    هرجايي که باختي، حتي اگر آخر ِ آخر ِ Level هم که باشه، دوباره شروع کن!
    به موزيک زيباي بازي ِ زندگي هم که گوش کني، راحت تر سختي ها رو تحمل مي کني!
    اين جمله رو گفتي ياد حرف خودم افتادم...مخصوصا اين: دوباره شروع کن!(يادته كه؟)

    پاسخ

    سلام ... نه نه، من اين همه نيستم! :) خيليييييييييييييييييييي لطف داري به من خواهري.. بوووووووس! نه بابا اين طورام نيست، استعداد کجا بود؟ حرف به هم مي بافم فقط! :پي ... و اي کاش از اين درس ها به خوبي هم استفاده بکنم، و فقط در حد حرف نمونه... :( ... بله بله! دقيقاً اون حرف تو يادمه! مگه مي شه يادم بره گلممممممم؟! يه دنيا ممنون به خاطر همه ي حرف ها و نصيحت ها و همراهي هات، و نيز به خاطر تحسين هايي که خيلي از سرم زياده.. بووووووس

    سلام.زيبا بود

    من هم همه رو خوندم.

    ممنون از اينکه به وبم سر زديد.

    موفق باشيد

    پاسخ

    سلام ... ممنون از لطفتون ... خوش آمديد به کوچه باغ ما :) ... شما هم موفق و مؤيد باشيد :)
    نميدونم جرا تو کامنتم از کلمه ي همسفر به جاي مسافر استفاده کردم!
    شايد طبيعي باشه اينجور سوتيا!
    پاسخ

    به هر حال سوتي تابلوئي بود! :دي :دي :دي
    سلام.

    چه قشنگ.
    اوهوم.
    منم همسفرم. دارم از زندگيم لذت مي برم.
    زندگي که بدون چاله چوله و سختي حال نميده که!
    يادتونه بازي قارچ خور؟ وقتي آخر مرحله از روي قلعه هه مي پريدي ميرفت تو يه جاي صاف، بدون قارچاي سمي و چيزاي خطر ناک.بايد اونقدر مي رفتي که زمانت تموم شه ...

    خيلي قشنگ گفتيد خلاصه ...
    پاسخ

    سلام ... نه متأسفانه يادم نيست! :دي :دي ... ممنون، شما هم قشنگ گفتيد: زندگي بدون چاله چوله و سختي حال نميده که! و نداشتن چاله چوله توي زندگي مساويست با تمام شدن، و ديگر نبودن! ... متشکرم :)
    + آرسو 
    سلام

    رفتم تو فکر
    -----------
    دلواپسيم بيشتر شد
    ----------

    پاسخ

    سلام عزيز ... توي فکر ناراحت کننده اي که نرفتي ان شاء الله؟؟! چرا دلواپس شدي؟؟؟ :(
    + پارسا زاهد 

    به نام خدا

    سلام

    من حوصله داشتم و تا آخرش و از اولش خوندم

    فکر کنم مشکل من همين بوده، که شما گفتين. ممنون

    تا حالا هدفهام برام اونقدر ارزش نداشتن که غافل ميشدم ازشون

    وگرنه الان به لول يکي مونده به آخر زندگيم رسيده بودم

    شايدم دو تا مونده به آخري

    بستگي داره چطور نگاه کنم

    يه کاري کردم نميدونم اشتباه يا درست. در هر صورت دعا کنيد تا اگه اشتباه بوده نتيجه‌اش بد نشه و اگه خوب بوده نتيجش بهترين بشه

    پاسخ

    سلام ... ممنون بابت حوصله تون :دي ... ان شاءالله کارتون درست بوده باشه و به بهترين نحو هم به سرانجام برسه :) در هر حال توکلتون که به خدا باشه، اون خودش نمي ذاره قدم اشتباهي برداريد :) به خودتون و به خداي خودتون اعتماد داشته باشيد، قطعاً با تلاشي شايسته، به اهدافتون هم مي رسيد ان شاءالله! :)
    + 2066 

    سلام

    شعر مال سهراب سپهري بود

    اونم فقط يه شوخي بود. چرا جدي گرفتيد؟

    به هر حال ممنون :)

    پاسخ

    سلام ... ممنونم ... خواسته يا ناخواسته جدي گرفتيم! :دييي
    + 2066 

    سلام

    - كپي رايت نشانه ي شخصيت ه نه بزرگ شدن.(شما گفتي بزرگ شدن)

    - بازيه اسمش ولفن اشتاين بود احتمالا.

    - تو نيد فور اسپيدم نياز نيست پشت چراغ قرمز واستايد.نه؟

    - اگه فقط شاهد سفر كردن ديگران باشي... اينجا رو هم خيلي قشنگ گفتيد. :(

    - Saaaaaaaaaaw YOU CAN

    - خواسته يا ناخواسته چرا نگفتيد كه اولش شبيه يكي از پستاي منم شده بود؟ پست شب يلدا (اخطار! اين يك پست طولاني است) (حتي اگه شبيه نيست ناخواسته كه ميشد گفت)

    -پس چه بايد بكنم

    من كه در لخت ترين موسم بي چهچه ي سال

    تشنه ي زمزمه ام؟

    بهتر آن است كه بر خيزم

    رنگ را بردارم

    روي تنهايي خود نقشه ي مرغي بكشم

    - عكس هم زيباست.

    پاسخ

    سلام... به ترتيب جواب ميدم: بله درست مي گيد. البته مي شه بزرگ شدن رو بزرگ شدن ِ شخصيت هم تلقي کرد!! :دي مي دونيد که من کم نمي يارم!! :دي ... ما باش خودموني بوديم مي گفتيم ولف! :دي جداً از بچگي (از اون زموني که ورژن خيلي قديميش رو بازي مي کردم) عادت دارم بگم ولف، درست يا غلط توي ذهنم تثبيت شده! کاريم ندارم کسي بگه اشتباست! :دي ... تيکه ميندازيد ديگه؟ با توجه به پاسخ سؤالتون توي صندلي داغ ديگه؟! :دي به هر حال توي اين بازي نيازي به پارک کردن ماشين هم نيست! :دي ... ممنون، اما اخم نکنيد! زيرا: ... saaaaw you can! ... اتفاقاً موقع نوشتن ياد پست شما افتادم!! فقط نميييييييدونم چرا يادم رفت اونو هم ذکر کنم! :( عذر مي خوام، به هر حال توي ويرايش اضافه شد! :) ... ممنون از شعر ... و ممنون، خودم هم اين عکسو خيلي دوست دارم...
    + حس غريب 
    خيلي چيزا دلم ميخاد بگم..اما الان حسش نيست!
    بعدا ميام سر فرصت ميحرفم...

    پاسخ

    سلام کردن بلد نيستي؟ :دي سلااااااااام!.. ياد گرفتي؟! :پي ... بعداً بياي ها! منتظرما!! :دي ... راستي اين بار از اون قلم جادوييت استفاده نکردي!