سلام ... يني غيرقابل تحمله! نه جواب پروپوزال مي ده نه برا نوشتنش راهنمايي چنداني بهتون کرده بوده (يني من اينطور به نظرم اومد) نه هيچي، و نه حتي نمره! :|

سلام ... هوووووم.. خب آخه اگه قرار بود به همون سه سوتگي (عبارت جديد ساختم!) برآورده شه، تا حالا شده بود خو :دي بعدم يکي دوتا که نيس آرزوهام :سووووووووت // خب دقيقاً تو دلم اونو گفتم و لبخند زدم.. يني يادم نيس حالا، اما روحم رسماً لبخند زد لااقل! :))

سلام ... آرههههههههههه ديدييييييييييييييي؟ :))

سلام ... يعني اين علوي عجب.. بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووق! :))

سلام ... اتفاقاً دلمم مي خواست، اما به زبون نمي يومد حرفام.. / اين چرا همچين ه؟!! عجبا! مي گم ترانه، يه سر پاشو برو يوني، به اميد ايميل نشين.. حتماً هم برو؛ خودت پيگيري کن اينا دلشون برا آدم نمي سوزه.. // بعدنوشت: حالا اين جا که بعدنوشت نداشتم، اما برو توي وب رزي، اونجا تو کامنت دونيش آپ کردم :پيييي)

سلام ... بلييييييييييييي؟ خو مگه چي گفتم؟ .. نه خو خلاف جريان منظورم اينه که تو زندگي گاهي در برابر بعضي چيزا بايد مقاومت کرد.. نمي دونم شايدم نبايد.. شايدم گاهي بايد و گاهي نبايد.. نمي دونم اصن ;)

سلام :) .. به به اومدم اومدم! :)

سلام ... ممنون..

سلام ... آره، کيک و آبميوه و آب معدني، اونم دو سري! :دي يني توي هيچ کنکوري اينقده شگفت زده نشده بودم! :پييييييييي / سياستمدار؟ اون وخ چه مدل سياستمداري؟ .. خب من دعا مي کنم همه ش رو بشي به جز همين سياست مدار.. B-) // اختيار داري :)) / آخي شقي يادش به خير اون براي کنکور خوندن ها.. ههههييي جوووني.. اينقده بهت گفتم لينگوئيست که بالاخره شدي! :)) مي بيني که من نقش بسزايي در اين موفقيتت دارم :پيييي

سلام ... برو کامنتاي طرفدارات توي وبتو بخون حوصله ت سر نره، خودش قد صد تا پست ه خب! :پي

سلام ... حالا ساقه رو نمي دونم، اما نذر و نظر، خب چون براي هر دوش کلمه داريم حالا با معاني متفاوت، خب شايد اشتباهتون به اين خاطر باشه، حتي به صورت ناخودآگاه. // نمي دونم.. آخه اونم گفته بنده ي خوب، نه... هوم، نمي دونم.

والا تا جايي که من مي دونم (يني البته رونکرده ها رو نمي دونم :پي)، از لحاظ دکتر بودن اسماً مثل خودمونه، اما رسماً چندين سروگردن از من يکي که بالاتره :) (يني خب هردوتون استادميد :) ..) .. و خب البته چند ماهي مي شه که دفاع کرده و يک «لينگوئيست تمام» شده! :)

سلام ... :دي // خب فکر کنم بايد بخوايم ازش (خودش گفته ادعوني استجب لکم..)؛ بخواهيم حتي شايد با همه ي مشخصاتي که خواسته مون داره.. اميد هم داشته باشيم به اجابتش (طبق همون کلام بالا)... اما اگر نشد، يا طوري ديگه شد، يا خلاصه هرچي خلاف انتظارمون، بگيم خدايا بازم شکر، راضيم به رضات.. و البته باز هم نااميد نشيم از رحمتش.. فقط قبول کنيم حرفش رو ... و البته اين فقط توي حرف آسونه.. موقع عمل بايد ببينيم چند مرده حلاجيم... / اما اين که از کجا بدونيم راضي باشيم يا تلاش بيشتر کنيم، خب به نظرم بستگي به شرايط داره... هوم.. الآن من «فقط دارم حرف مي زنم»...

چرا اين شکلي شدي؟ :)) .. يني اين شکلکت الآن يه آه کم داره فقط.. البته من حس خودمو دارم مي گما.. / خوبي؟ :)

سلام ... آره اتفاقاً جات خالي بود :)) / نمي دونم.. / ممنون گلم، بر شما هم مبارک :)