• وبلاگ : ترجمه ي زندگي
  • يادداشت : حول حالنا الي احسن الحال..
  • نظرات : 11 خصوصي ، 76 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     
    + رب 
    بابا يکم ديگه صبر ميکردي کامنت هات ميرسيد به 100تا
    نچ نچ ! خودمونيم چقد طرفدار دارياااا ازين وب پولدارياس که هي بهت سر ميزنن و کلي مخاطب و ايناااا
    pp;
    پاسخ

    سلام ... نه ديگه، ترسيدم برسه به 100 يه وخ چشم بخوره وبم، زودي آپ کردم! :پيييييييييييييييييييي
    + رب 
    خو فککردم از صب تا 5 خوابيدي:p
    خو ازت برمياد خو :)))
    ..........
    جميعاً! ;))

    پاسخ

    سلام ... OoOo ! :))))))))))) خيلي نامرديييييي :))))))))) من بيچاره! :ديييي // ;q
    + vf 
    "ساعت 5 تازه از خواب پاشدم"
    oO

    خداروشکر که روز خوبي بوده برات:)
    برا من هم دوست دادا که اومده بود از همه مهمونا برام خوشايندتر بود
    پاسخ

    چرا چشماتو همچين مي کني؟! خب حدود ساعت 3 و نيم خوابيدم (تا خوابم برد طرفاي 4 بود!)، 5 پاشدم.. خب توي عيد همه چي آماده س ديگه، فقط بايد مرتب کني و بچيني، زمان زيادي نمي بره که. / بله بله، خدا حفظ کنه خانواده ي دوست داداشت رو جميعاً! ;))
    + vf 
    "
    ديدي عيدم تموم شد"+ديدي ترس نداااشت
    ppp;
    پاسخ

    سلام ... هوووووووم! :))
    ديدي عيدم تموم شد
    پاسخ

    سلام ... آره، خيلي چيزا تموم شدن.. خودمم ايشالا به زودي.. p;)
    + گل بيگم 
    سلام
    ازينکه حالمو ميپرسي سپاس...
    دوست ندارم هنجارها مجبورم کنن بگم خوبم! ( حال مرا نپرس که هنجارها مرا مجبور ميکنند بگويم که "خوبم"./ فک کنم از نجمه زارع باشه )
    و چون دوست ندارم هي بگم بدم! سکوت ميکنم!
    نگران نباش!

    دوست اديب که يادته؟برادرش از صب تو کماست
    خيليييييي دعاش کن.خيليييييييييي
    :((((
    من ميميرمممممممممم اگه به هوش نياد خداااا
    پاسخ

    سلام ... ممنون، واقعاً غصه مي خوردم اگر دير جواب مي دادي.. و دعا مي کنم که اين قدري خوب بشي و خوب بموني که هر روز حتي قبل از اين که حرفي بزنم/بزنن با شادي بگي که خوووووبم! دلم مي خواد لبخند از ته دلت رو همه ي دنيا ببينن و خوشحال بشن از خوشيت.. اينو از صميم قلب از خدا خواستم و مي خوام هميشه.. // واااااااااي! چرااااااا؟! :(( اي خدا.. نه.. به خدا طاقت مريضي آدما رو ندارم.. :"( از صميم قلب براشون دعا مي کنم.. حتماً منتظر خبرهاي خوبت از ايشون هستم.. حتماً ها! .. اللهم اشف کل مريض...
    + نعنا 
    سلام
    خوبين؟
    خوش مي گذره؟
    چه خبرا؟



    پاسخ

    سلام ... ممنون گلم، شوما خوبي؟ :) .. کم پيدا شديا..
    + رب 
    آخي ني ني 8 ماهه ..
    چقده ناز
    :)


    پاسخ

    سلام ... :)
    + رب 
    چرا من ميام اينجا يهو سايلنت ميشم؟!!!!
    نکنه اسپم بودنم و از دست دادم؟!!!
    :پي

    خو چي بگممممممممممممممم
    گوياااااااااااااااااااااااااااا جييييييييييييييييييييييييييغ
    هيچي خو
    ياد پروپوزال افتادم خو
    پاسخ

    سلام ... اسپم بودنتو از دست دادي؟! :ديييييي نه خب ايراد از نوشته هاي منه شايد، شوما به گيرنده کاري نداشته باش :)) // يني براي پروپوزال از استرس و اعصاب خوردي ديگه به مرز بي تفاوتي دارم مي رسم! :| .. يني اگه الآن مثل پارسال بود که تا حالا نزديک دفاع بودم حتي.. هوم..
    به نام خدا
    سلام
    راستش خيلي وقته اونا تبريز و مرند و اين ورا زندگي کردن و مي‌کنن....رفت و آمدمون کم بود و اينا و..

    ما که سيزده به درمون در به در شد:دي شما چيکار کرديد:دي؟
    پاسخ

    سلام ... هيچي، مهمون اومد! :))
    + رب 
    "بعد عيد دوباره بايد عادت کنيم به دو هفته يه پست هااااا! :پي"
    حواسمون هس بالام جان :))


    پاسخ

    سلام ... :دي .. حالا اگه شوما خواستي هر روز پست بزني ممنون مي شيم البته! :))
    به نام خدا
    سلام
    چه خوب بعد سال‌ها بالاخره دخترخاله رو ديدين؟ البته نمي‌دونم شايد وقتي ميومدين تهران همديگه رو تو اين مدت ديده بوديد. :)
    منم سال‌ها ميشه پسرخاله و دخترخاله‌هام رو نديدم. الان هر کدومشون شايد يه جا باشن !
    پاسخ

    سلام ... نه خب هم تهران هم اهواز ديده بودمش، اما خونه مون نشده بود بياد.. / شايد؟ يني اين قدر ازشون بي خبريد؟
    + شادي 
    سلام
    ميگم امروز چندمه ؟؟
    بقيه روزات کوشن پس؟
    پاسخ

    سلام ... امروز دوازدهم بيد.. خو فقط يازدهم رو ننوشتمااااا، حالا دوازدهم رو ايشالا مي نويسم.. / خوبي شوما؟ همچنان روزهات داره به تکراري شدن مي گرايه؟ :)))
    + رب 
    ديروزم خبري نبود که بنويسي؟
    هومممم
    خو چي بگم الان
    پاسخ

    سلام ... نه نبود.. يني حتي تاريخشم نوشتما، بعد هي فکر کردم هي چيزي يادم نيومد، منم صفحه شو بستم رفتم پي کارم! :)) / مي گما، ما (همه مون) يه زموني يه پست مي زديم تا دوهفته ملت درموردش و در حاشيه ش حرف مي زدن! حالا اين روزنوشت ها کارو خراب کردن! يه روز که حرف نزنيم (ايضاً همه مون :پي) آدم مي گه چرا خبري نيست! :)) .. بعد عيد دوباره بايد عادت کنيم به دو هفته يه پست هااااا! :پي
    آخ ببخشيد
    ناقص نوشتم
    تا سه نيمه شب بيدار باشي بعد صبح ساعت 9 زنگ بزنن و بگن نيم ساعت ديگه ميان
    پاسخ

    :)
       1   2   3   4   5    >>    >