سلام ... ديگه حالا توجيه نکن، دستت رو شد چقد روانشناسه‌اي! :))) ... البته شما راحت باش گلم، خب مي دوني که معمولاً بچه تنبلا به بچه درسخونا مي خندن که خودشون ضايع نشن، وگرنه شوما کارت درسته :) اي سحرخيز کامرواي هميشه درسخون :) // خب پس فقط برو حاضري بزن و برگرد! (((:))))

فرهنگستان ادب تصويب نمود: به‌جاي واژه‌‌ي «خ.. خون» که به معناي واقعي حق مطلب را ادا نمي‌کند، زين پس بگوييد: روانشناسه! :)))))))))) مثال: «بي‌خيال بابا، يه کم بيا پيش ما، عجب روانشناسه‌اي هستياااااااا!» ... دونخطه فراااااااااار! ((((:پيييييي

سلام ... مامااااااااااااااااان! اين ديگه کييييييييييه! من اون سه دور رو هم الکي گفتم! D: ! يني امثال تو واقعاً مايه‌ي خجالت قشر محترم دانشجو هستن! ;)))))))))) من به شخصه اگر توي فرجه ها فقط يک دورم درسامو تموم کرده باشم (چه خيال خوشي! :)) )، اون‌وقت کلي به خودم مي‌گم ايول گويا تو چقده ماهي!! :پييييييي اون‌وخ تو.. ايش :)))))))) // چشم ايشالا به زودي مي‌فرستم :))

سلام ... آره والا! خوابالو شدي! دلمون خوش بود يه سحرخيز کامروا داريما! :))))))))))))))))) // ع راستيييييييييا! ديده بودم تو وب همساده نوشته بودي رفتيد خونه جديد! انگار نوشته بودي خونه خودتون ديگه؟ آي مين هموني که داشت آماده مي‌شد، هوم؟ مباااااااااااااااارکه! :) ايشالا کي بياييم بهمون شامش رو بدي؟ ((:)) .. ان‌شاءالله توي اين خونه همش هي پشت سرهم بياييم شيريني بخوريم! :) /// خب بستگي داره آماده نبودن از نظر تو يني چي؟! يني مثلاً هنوز دور سوم از دوره رو شروع نکردي که مي‌گي آماده نيستم؟! :)) هيييي روانشناسه، باور کن حس خيلي قشنگ و بامزه‌اي داشت برام که هي بياي از درس خوندنت بنويسي... کلاً نوشته‌هاتو دوس داشتم خب.. اون‌ور رو دوباره راه بنداز.. ضمناً خونه همساده نوشته بودي حس مي‌کني کسي دلتنگ نمي‌شه و اينا.. خب اين‌طور فک نکن... :( ///////// آهان راستي! پس يني اين‌قدري سرت با درسا شلوغه که الآن وقت نداري آيدي پسورد وب آشپزي رو دريافت بداري؟ :))

سلام ... دونخطه اون شکلکه که غلت مي‌زنه از خنده! :))) ... حالا اولندش چي بود؟! :))

سلام ... من هردوش رو، تقريباً به يک نسبت، شنيدم. احتمالاً نسخه‌هاي مختلف دو جور گفتن.. و خب فکر مي کنم (نظر شخصي و غيرکارشناسانه‌ي خودم) که با توجه به مصرع بعد، «تسليم» بيشتر بهش بخوره.

سلام ... :ديييييييي نه خو شما شوخي کرديد ما هم شوخي نموديم ديگه :))) اگر جدي بود به هيچ عنوان رو نمي شد :)

:)

سلام ... نه خب اگر در اون حد بود که يهو ترانه نمي‌يومد وسط کامنت دوني بنويسه ;) ... ولي خو رسماً فضوليم گل کردا! :)) حالا خداوکيلي اگر درهرحدي هرچي شده بيا خودت بگو خو :)) اصن در گوش خودم بگو! (:پي //// راستييييييي، روز جمعه‌اي گرفتي تا لنگ ظهر خوابيديا! چه وضعشه کامنت ساعت 10 و 49 ! :))))))))

سلام ... خب اين‌که موافق نيستيد فکر کنم از نارسايي قلم بنده‌ست :دي ... لطف داريد، اما خب بگيد ايرادش رو، شايد جوابي داشته باشم.. // چه حديث قشنگي.. :) ههههييي.. کاش..

سلام ... هه هه، خب مي‌خوايد تعريف کنيد ديگه چرا مي‌چرخونيدش دور سرتون؟ :))) ... بعدم، خب من ديگه نمي‌گم که تو خصوصي نوشتيد چيزي نشنيدم و دروغ گفتم که اذهان عمومي رو نمدونم چي کنم :دي نههههههههه اصرار نکنيد که نمي‌گم! :->>>

سلام ... "عکس دوم اما باز شد .. بغض‌ترکيد و اشک آغاز شد" اين الآن شعر بود؟ ... خب بستگي داره، مي تونه بشوره مي تونه هم نه.. // عکس اول رو واقعاً نمي بينيد؟ يني هيشکي نمي‌بينه؟

سلام ... نه خو در اون حدم که ديگه فک نکردم چييييي! :)))

سلام ... (-:-*

سلام ... هق! کدومتون نعناييد کدومتون پونه؟!! اين که الآن آي پي‌ه صباست! پس چرا نعنا قبلي‌ه رو من فک کردم تولده؟! :))) // خبر؟ والله چه عرض کنم! :))))))) دونخطه شايعه‌پراکني! :))